سرزمين ايران از لحاظ تقسيمات اقليمي و آب و هوائي (غير از نواحي مستقر در شيب شمالي البرز که در تقسيمات آب و هوائي معتدله – مرطوب قرار ميگيرد) در اقليم نيمه خشک و استپي قرار دارد. لذا پتانسيل کلي کشور در جهت تامين چوب، غير از جنگلهاي شيب شمالي البرز که آنها را بايد همچون گنجينهاي بعنوان ذخائر تنوع زيستي حفظ نمود، بسيار محدود و بشدت هم کاهش يافته است. از طرفي نياز به توليدات فرآوردههاي چوبي در کشور همواره بعلت افزايش جمعيت و ارتقاء سطح زندگي روال صعودي را طي ميکند و براي تامين ماده اوليه مناسب در سنوات اخير، اغلب واحدهاي توليدي و يا جديدالاحداث با مشکلات اساسي روبرو هستند و اين در حالي است که هنوز مصرف سرانه چوب در ايران 6/34 متر مکعب براي 1000 نفر ميباشد و مصرف سرانه کاغذ8/17 تن براي 1000 نفر نيز زير نرم جهاني است.
بدين ترتيب الزاما" موضوع جايگزين کردن مواد چوبي جنگلهاي طبيعي با مواد چوبي حاصل از درختکاريها و جنگلهاي دست کاشت و گونههاي تند رشد پهنبرگ و سوزني برگ يکي از راههاي منطقي و قابل توجه و تعمق براي تامين مواد اوليه مناسب واحدهاي توليدي ميباشد.
اين مهم عاملي براي راهاندازي قطب علمي مديريت كاربردي گونههاي چوبي تند رشد گرديد.